سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مُهر بر لب زده

دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ... گفتم تابدانم تا بدانی ...

حضرت علی (ع) که الگو و نمونه عملی عدالت و زمامداری و رهبری مسلمانان بودند در کنار دشمنانی که مخالف دین اسلام بودند یاران و دوستداران وفاداری داشتند که در راه دین و انسانیت جان خود را فدا نمودند. مالک بن حارث (مالک اشتر) که حضرت علی (ع) درباره او فرمود: مالک شمشیری از شمشیرهای خداست و
همچنین فرمود: مالک برای من چنان بود که من به رسول خدا بودم. محمد بن ابی بکر بود، یکی از یاران وفادار مولا بود به نحوی که حضرت او را فرزند خود خطاب می نمودند. میثم تمار که حضرت علی (ع) خبر شهادت او را قبلاً به او داده بود در بالای دار مدح مولای خود را می نمود.
کمیل بن زیاد که اورا صاحب سرّ مولا می گفتند و در سن نود سالگی به دست حجاج شهید شد. عبد الله بن عباس که پس از شهادت مولا آن قدر گریست که نابینا شد. اویس قرنی که فضایل بیشماری داشت.
همچنین یاران وفادار دیگری که در طول زندگی خود همواره از شیعیان مخلص و دیندار بوده اند و در راه اسلام شهید گشته اند.‏
‏ گوشه هایی از وصیت حضرت علی (ع) به فرزندش حضرت امام حسن (ع): "نماز را در اول وقت بپا دار و زکات را در وقت خود به اهلش برسان، هنگام خشم و رضا به عدل و اقتصاد رفتار کن و مرگ را یاد کن و نهی می‌کنم تو را از آنکه بی اندیشه و تامل در گفتن و کردن سرعت کنی و با نفس خود جهاد کن و بر تو باد به مجالس که ذکر خدا در آن می شود و دعا بسیار کن..". در پایان ابیاتی در مدح مولا حضرت علی (ع) آورده می شود:
در کعبه و در کنشت موجود علی است عالم همه طالبند و مقصود علی است
نیک ار نگری حقیقت اشیاء را ‏ز آیینه کائنات مشهود علی است


اَسعَدُ النّاسِ مَن عَرَفَ فَضلَنا، وَ تَقَرَّبَ اِلَی اللّهِ بِنا، وَ اَخلَصَ حُبَّنَا وَ عَمِلَ بِما اِلَیهِ نَدبَنا، وَانتَهی عَمّا عَنه نَهیَنا، فَذاکَ مِنّا وَ هُوَ فی دارِ المُقامَةِ مَعنا»

(غررالحکم، ج 1، ص 206 / 471)
خوشبخت ترین مردم کسی است که برتری و فضیلت ما را بشناسد و بوسیله ما در پیشگاه الهی تقرّب جوید، دوستی خالصانه برای ما خاندان داشته باشد و به آنچه او را دستور دادیم عمل کند و از آنچه نهی کردیم دوری نماید، چنین کسی از ماست و در سرای جاوید با ما خواهد بود.


«دَعِ الاِسرافَ مُقتَصِداً وَ اذکُر فِی الیَومِ غَداً وَ اَمسِک مِنَ المالِ بِقَدرِ ضَرورَتِک وَ قَدِّمِ الفَضلَ لِیَومِ حاجَتِک.»

(نهج البلاغه، نامه 21)
اسراف را کنار بگذار و میانه روی پیشه کن، از امروز به فکر فردا باش و از اموال دنیا به مقدار ضرورت برای خویش نگهدار و زیادی را برای روز نیازت(قیامت) از پیش بفرست.


نظر

«اِنَّما الأَئِمَةُ قُوّامُ اللّهِ عَلی خَلقِه، وَ عُرَفائُهُ عَلی عِبادِه، وَلایَدخُلُ الجَنَّةَ اِلّا مَن عَرَفَهُم وَ عَرَفُوه، وَ لایَدخُل النّارَ اِلّا مَن اَنکَرَهُم وَ اَنکَروه»

(غررالحکم، ج 1، ص 270 / 52)
به طور قطع امامان شیعه نمایندگان خدا بر آفریده های او هستند، و او را به بندگانش می شناسانند، و هیچ کس داخل بهشت نشود مگر آن که امامان شیعه را بشناسد و آنان هم او را بشناسند و وارد دوزخ نشود مگر کسی که انکار امامان کند و آنان نیز او را انکار نمایند.


اَلمِرآةُ الّتی یَنظُرُ الاِنسانُ فیها اِلی اَخلاقِه هِی النّاسَ، لانَّهُ یَری مَحاسِنَهُ مِن اَولیائِه مِنهُم، وَ مَساویه مِن اَعدائِه فیهِم
آیینه ای که انسان اخلاقش را در آن می بیند، مردمند، زیرا خوبیهایش را از دوستانش که در میان آنهاست و بدیهایش را از دشمنانش که از مردمند می بیند.
                                     (ابن ابی الحدید، ج 20، ص 27)


امام علی(ع) فرمود: جویندگان علم و دانش سه دسته اند، آنها را به ظاهر، باطن و ذات و صفات مخصوصشان بشناسید.
گروهی علم و دانش را برای خودنمایی و آزاررساندن، و بحث و جدل و جهالت ورزی می آموزند. گروهی علم و دانش را برای گردن فرازی و بزرگ نشان دادن خود و فریب و نیرنگ بازی می آموزند. گروهی برای فهمیدن و عمل کردن و بکاربستن می آموزند. و اما آن عالمی که برای خودنمای و بحث و جدل علم می آموزد و در محافل و انجمن ها و مذاکرات علمی داد سخن می دهد و ستیزه گری و مردم آزاری می کند، و به فروتنی و خداترسی تظاهر می نماید، ولی در دل پروایی از خدا ندارد و از پرهیزکاری تهی است، خداوند کمر چنین عالمی را می شکند و بینی اش را به خاک می مالد. و اما آن عالمی که برای بزرگ نشان دادن خود و دغل بازی علم می آموزد، و در برابر همتایان خود گردن فرازی می کند، اما در برابر ثروتمندان و توانگران علمی- که کمتر و پایین تر از آنها است- فروتنی می کند، و از نعمت های شیرین آنها می خورد و دین خود را در هم می شکند، خداوند چنین عالمی را کور می گرداند و اثرش را از میان آثار علما براندازد و گمنامش می سازد. و اما عالم و فقیه و دانشمندی که برای فهمیدن و عمل کردن بدان، علم می آموزد، همیشه شکسته حال و آزرده خاطر و اندوهناک و بی خواب است. در دل شب های تاریک به پا می خیزد و کار علمی و دینی و عبادت می کند و با عبا و شب کلاه مخصوص عبادت در برابر حق تعالی کمر اطاعت خم می کند و به عبادت می پردازد. با همه این صفات از خداوند بسیار هراسناک است، و جز از برادران دینی مورد اعتماد و فهمیده از همه بیمناک و ترسان و کناره گیر است، خداوند پایه های زندگی چنین عالمی را استوار و محکم می سازد و او را در روز قیامت آسوده خاطر می دارد و ایمنی می بخشد.

بحار الانوار، ج 2، ص 46